پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 118772
جهاد نکاح دو دختر اتريشي و محتواي چت آنها
تاریخ انتشار : 1393/06/15 09:43:35
نمایش : 1563
سابينا سليموويچ و سمرا کسينوويچ دو دختر ۱۶ ساله اتريشي که براي جهاد نکاح به سوريه رفته اند، از طريق اينترنت با دوستان و همکلاسي هايشان گفتگو کرده و آنها را نيز تشويق به جهاد نکاح کردند!
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، اينترپل نوشت: عمليات جستجو دو نوجوان اتريشي که احتمالاً براي جهاد نکاح با تروريست‌ها عازم سوريه شده‌اند را آغاز کرد.

روزنامه ديلي‌ميل گزارش کرد که «سامرا کسينوويچ» ۱۶ ساله و «سابينا سليموويچ» ۱۵ ساله در ۱۰ آوريل از خانه‌هاي خود در «وين» پايتخت اتريش ناپديد شدند.

با اينحال والدين اين دو دختر نوشته‌هايي از جانب دخترانشان در شبکه‌هاي اجتماعي پيدا کردند که نوشته شده بود آنها براي جهاد به سوريه مي‌روند. والدين اين دختران که در اصل پناهندگان بوسنيايي هستند و بعد از درگيري‌هاي قومي دهه ۱۹۹۰ به اتريش آمده‌اند اعلام کردند که اين پيام‌هايي که به دخترانشان نسبت داده شده، توسط آنها نوشته نشده است.

در پست‌هايي که از اين دو دختر در فيس‌بوک قرار داده شده، يکي از آنها گفته که مي‌خواهند جهاد نکاح انجام دهند و جنگجويان مقدسي شوند و يکي ديگر گفته که مرگ هدف آنها است. مقامات اتريشي گفته‌اند که اين دو دختر احتمالا در کمپ آموزشي جهادگرايان هستند و با شوهران تروريست خود جهاد نکاح کرده‌اند

گزارش‌ها حاکي از آن است که پدران اين دو دختر از کشور خارج شده‌اند تا دخترانشان را پيدا کنند و تصاويري از اين دو دختر در شبکه‌هاي اجتماعي نمايش داده شده که نشان مي‌دهد سلاح «AK۴۷» به دست دارند. در پست‌هايي که از اين دو دختر در فيس‌بوک قرار داده شده، يکي از آنها گفته که مي‌خواهند جهاد نکاح انجام دهند و جنگجويان مقدسي شوند و يکي ديگر گفته که مرگ هدف آنها است.


روزنامه تايمز اتريش گزارش داد؛ اينترپل عمليات بازگرداندن سمرا کسينوويچ ۱۶ ساله و سابينا سليموويچ ۱۵ ساله را که در نخستين روزهاي بهار شهر وين را به مقصد سوريه ترک کردند، آغاز کرده است. اين دو دختر در صفحه هاي اينترنتي خود به دوستانشان گفته اند که براي شرکت در جهاد نکاح به سوريه مي روند.

خانواده اي سابرينا و سمرا ابتدا مدعي شدند که دختران آنها چنين کاري نکرده اند و پيغام هاي اينترنتي نيز دروغ است، اما اين دو دختر ديروز تصاوير خود را نيز منتشر کردند و پليس اتريش از اينترپل خواست براي بازگرداندن آنها اقدام کند. دختران تاکيد کرده اند که نمي توانند محل دقيق خود در سوريه را فاش کنند، اما در تصاويري که گذاشته اند، کلاشينکوف به دست دارند و در ميان تعداد زيادي از مردان تکفيري احاطه شده اند.

پليس اتريش معتقد است اين دو دختر هنوز به مناطق جنگي اعزام نشده اند و به احتمال زياد در يکي از مقرهاي آموزشي تکفيري ها در حال آموزش ديدن و آماده شدن هستند. دخترها پس از اطلاع از تعقيب اينترپل در صفحه خود نوشتند؛ بي جهت زحمت نکشيد، دست هيچکس به اينجا نمي رسد.

حرفهاي فيسبوکي اين دو جهادي نکاحي!

آنها با استفاده از اينترنت، در شبکه هاي اجتماعي با دوستانشان صحبت مي کنند و حتي ديگران به تشويق به رفتن به سوريه مي کنند. آنها اززماني که رفته اند چندين بار با دوستانشان صحبت کرده و به راحتي به سوالات آنها پاسخ مي دهند:

خوبيد؟ به چيزي احتياج نداريد؟

سابينا: ما خوبيم. من سابينا هستم. خيلي خيلي حالمون خوبه. همه چيز اينجا داريم. همين که به فکر کمک به ما هستيد ممنونيم. خدا به شما پاداش دهد. آمين. ولي اگر مي توانيد به ديگران کمک کنيد.

* سمرا هم اونجاست؟ در واتس آپ هم مياييد؟

سمرا: بله، من ميام انشاالله.

* با پدر و مادرتونم صحبت مي کنيد؟

سابينا: فعلا نه. ولي شما بهشون خبر بديد.

* چرا به فکر پدر و مادرتون نيستيد؟ اونا هر دقيقه به اميد بازگشت شما هستن.

سابينا: بجز خدا چيز ديگه اي برا من ارزش نداره.

* شما مجبور به ازدواج شديد؟

سابينا : تو ديوانه اي يا خودت را به ديوانگي زده اي؟

* ميشه يه عکس از شوهرت بذاري؟

سابينا: نه، همسرم راضي نيست.

* باهاش چطوري صحبت مي کني؟ عربي؟

سابينا: نه! آلماني حرف ميزنيم.

* چرا رفتين سوريه؟

سابينا: من وين که بودم هميشه نااميد بودم. ولي وقتي دعوت شدم به راه مقدس و پذيرفتم همه چيز تغيير کرد. تو وين هميشه فکر مي کردم زندگي تو سوريه خيلي مشکله. مخصوصا برا من که راحت و مرفه بودم. من فکر مي کردم که در سوريه آب و غذا و تخت وجود ندارد .. ولي اينطور نيست، ما الان تو خونه هاي بزرگي زندگي مي کنيم و چيزايي زيادي داريم.

* يعني راضي هستيد؟

بله، ما اينجا همه چيز داريم و لذت مي بريم. هيچ ترس و نگراني هم نداريم. من از شما و بقيه هم که هرجا هستن و ميتونن بيان ميگم که برا جهاد در راه خدا بيان اينجا.

* شما چطور رفتين؟


وقتي قصدش رو داشته باشين خدا راه رو نشون ميده و آسان ميکنه. اگه صادقانه از خدا بخواهيد و پا در راه افتخار بذاريد، همه چيز جور ميشه. وضع منم مثل بقيه بود، ولي همين که اراده کردم يک خواهر من رو به جهاد دعوت کرد.

*عزيزم، لطفا مراقب خودتون باشين. دلم برات تنگ شده. دارم اشک مي ريزم. خيلي دوستت دارم.

سابينا: خدا تورو حفظ کنه. منم تو رو دوست دارم ، بيش از حد.

* پدرت اومده دنبالتون. او الان راه افتاده به سمت سوريه.

سابينا: اميدوارم اگه اومد اينجا، بمونه و به ما ملحق بشه.

* اگه پيداتون کنه برتون ميگردونه.

سابينا: چه کسي مي تونه ما رو پيدا کنه؟ اينجا حتي اگه آدم کافر هم بياد به ما ملحق ميشه.

* سمرا خبر داره که چه اتفاقايي برا خانوادش افتاده؟

سمرا: من براشون دعا مي کنم. شما بهشون خبر بديد و بگيد که بخاطر رنجي که تحمل کردن ناراحتم.

* خبرهاي درباره خودتون رو مي خونيد؟

سابينا: بله، هر بار که مي بينم درباره ما صحبت کردن مي خنديم.

* با کي ازدواج کردين؟ جوونه؟

سابينا: هر دو روز ۱۳ آوريل ازدواج کرديم.

* شما که از اسلام حرف ميزنيد بايد بدونيد که پدر و مادرتون را نبايد عذاب بديد و اونا بايد راضي باشن. نمي خواهيد اونا رو ببينيد؟

سابينا: درسته، ولي خدا مهمتره. علاوه بر اين، همه ما يک روز مي ميريم و در بهشت به اونا ملحق مي شيم.

* براي رفتن به جهاد اجازه پدر و مادر نگرفتيد؟

سابينا: جهاد يه عقيده است. به پدر و مادر ربط نداره و اجازه اونا لازم نيست.

* کسي ادعاهاي شما رو باور نمي کنه. حتي مادرتون. من شرط مي بندم بخاطر چيزاي ديگه اي رفتين ولي ادعا مي کنيد بخاطر خدا رفتين. مرداي ۳۰ ساله براي دختراي ۱۵ ساله جذابن!

سابينا: خفه شو مارس، شما لازم نيست درباره من حرف بزنيد. شرم بر تو، تو هيچ چيز از زندگي من نميدوني.

* آيا مي دانيد که چند نفر دنبال شما هستن؟ آيا تا به حال به پدر و مادرتون فکر کردين؟ همه نگران هستن. پدرت رفته ترکيه.

سابينا: به پدرم بگيد نگران نباشه. هر رنجي که ميکشه اونو به بهشت نزديک تر مي کنه. اميدوارم تو بهشت ببينمش.

* آيا از وضع مادرتون خبر دارين؟ او تو فيسبوک صفحه ساخته و خواهش کرده که برگردين.

سابينا: طبيعيه که مادرم نگران باشه. البته مادر من هميشه نگران بود، من اونو خيلي دوستش دارم، خيلي زياد. اون الان درد و ناراحتي تحمل ميکنه ولي روز قيامت خوشحال خواهد بود.

* اين درسته که شما رو در ترکيه دزديدن؟

سابينا: خفه، دهنت رو ببند وقتي هيچي نمي دوني. منو ندزديدن، يا هر چيز ديگه اي. من خودم داوطلبانه خدا رو انتخاب کردم.
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html